درخواست طلاق به خاطر عروسکبازی همسر
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۴۰۸۱۵
شرق نوشت: گاهی اوقات موضوعات پروندههای دادگاه خانواده به قدری عجیب است که برای قضات دادگاه هم با آن سابقه و تجربهای که دارند، تعجبآور میشود. معمولا کودکان زیادی در دادگاه بنا بر شرایط موجود حضور ندارند؛ اما دادگاه خانواده طوری دیگر است. در این روزها که کودکهمسری را میبینیم، زوجهای نوجوانی را در دادگاههای خانواده مشاهده میکنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بار پس از ورود به حیاط مجتمع خانواده در بین آنهمه جمعیت و هیاهو اولین چیزی که توجه من را جلب کرد، حضور یک دختر نوجوان که از چهرهاش مشخص بود تقریبا ۱۳ یا ۱۴ سال بیشتر ندارد، بود که دقیقا در نزدیکی بوفه دادگاه با قد کوتاه و کیف کولهپشتی عروسکی ایستاده بود و پسری جوان با قدی نسبتا بلند و تهریش و یک پیراهن سفید بر تن در حدودا یکمتری این دختر جوان به او خیره شده بود و مدام داشت به مادرش که نزدیک او بود، میگفت این لقمه تو و خواهرت بود، تو من را بدبخت کردی؛ وگرنه من اصلا آدم ازدواجکردن نبودم. اینقدر به من گفتی که من مجبور شدم قبول کنم. این حرفها گفتوگوی این پسر جوان تقریبا ۲۶ساله بود که توجه من را جلب کرد. جلو رفتم و پرسیدم ماجرا چیست. پسر جوان به اسم نوید گفت: چی بگم آقا برو از یگانه بپرس تا بهت بگه چه کارا میکنه که منو خسته کرده. برو ازش بپرس چرا آنقدر بچهبازی از خودش درمیاره. آخه کسی که ازدواج کرده باید عروسکبازی کنه؟ باید بره شهربازی؟ باید با بچهها خالهبازی کنه؟ من ازدواج کردم به این فکر که زندگی خوبی داشته باشم از سر کار میام همسرم همه چیزش آماده باشه؛ اما الان برعکس شده من همه کارا رو میکنم!
در ادامه نوید گفت: یگانه اون دختر خانم اونجا کنار بوفه وایستاده. همونی که کولهپشتی عروسکی داره. اون زن من هست که تازه چند وقت پیش ۱۴ سالش شده. با تعجب گفتم خود شما چند سالتونه؟ نوید گفت من هم چند ماه دیگه ۲۶ سالم میشه. در همین بین مادر یگانه و مادر نوید با هم گفتند این کار را ما کردیم و اشتباه کردیم. ما هرگز فکر نمیکردیم سرنوشت بچههامون به اینجا برسه، وگرنه این کارو نمیکردیم. الانم چیزی نشده منتها نوید کمی عجله داره و میگه این رفتارهای یگانه اذیتش میکنه. انشاءالله که طلاق نمیگیرند و خوب میشه وضعیت زندگیشون! یگانه که گفتوگوی ما را دید، آمد نزدیک و گفت: آقا ما دخترخاله پسرخاله هستیم و تقریبا دو ماه دیگه میشه یک سال که عقد کردیم. منتها من نمیفهمم اینجا اصلا چیکار میکنم. آقا شما بگو این کار من بده که من دوست دارم شبها کنار عروسکهام بخوابم و این کار من باعث شده نوید به من حرفهای بدی بزنه و منو مسخره میکنه!
نوید پس از این حرفها ادامه داد و با لحن حقبهجانبی گفت: بله که میگم. آقا باورتون میشه این حرفها مال یک دختر متأهل باشه؟ اصلا منم مشکلم همینه، آخه یگانه تو خونه وقتی من میرم پیشش ول میکنه میره تو اتاقش عروسکبازی میکنه یا میشینه کارتون نگاه میکنه. اصلا نمیفهمه من چی میگم. هرچی بگم متوجه نمیشه. من تو یه دنیا هستم یگانه تو یک دنیای دیگه. با تعجب گفتم خب چرا قبول کردین که با هم ازدواج کنید؟ مگه شما از پیامدهای کودکهمسری آگاه نیستین. رفتارهای یگانه خیلی طبیعی است. در همین بین بود که ناگهان برگه ابلاغیه را مادر نوید نشان داد و گفت فکر کنم الان دیگه دادگاهشون شروع بشه. میشه شما ما رو تا شعبه همراهی کنید آخه نمیدونیم تو کدوم طبقه است. برگه ابلاغیه رو گرفتم و راهی شعبه شدیم. وقت رسیدگی در شعبهای بود که در طبقه اول اتاق سوم سمت راست قرار داشت. در مسیر تا خود شعبه حرف زدیم و به محض ورود به شعبه مدیر دفتر با تعجب گفت چه خبره اینجا چرا اینهمه سروصدا میکنید. مگه اومدین مهمونی. اینجا دادگاه است چرا همه با هم اومدید. فقط زوج و زوجه، بقیه بیرون که ناگهان قاضی پرونده صدا رو شنید و گفت وقت رسیدگی ساعت ۱۰ رو بگید با خانواده بیان داخل. وارد اتاق شدیم. یگانه و مادرش در یک سمت نشستند و نوید و مادرش هم در یک سمت دیگر. قاضی پس از مطالعه دادخواست با تعجب رو به مادر یگانه کرد و گفت چرا این دختربچه ۱۴ساله رو شوهرش دادی خانم؟
مادر یگانه با نگاهی به مادر نوید گفت آقای قاضی واقعیتش اینه که خواهرم از زمانی که یگانه به دنیا اومد، بهش میگفت عروس من. ما هم زیاد توجه نمیکردیم. آخه فکر میکردیم داره شوخی میکنه تا اینکه وقتی یگانه کمی بزرگتر شد و نوید هم بزرگ شده بود و وقت ازدواجش رسیده بود خواهرم رسما اومدن خواستگاری یگانه. من اولش مخالف بودم، چون یگانه کوچیک بود. آخه اون موقع که اومدن خواستگاری دخترم یگانه ۱۲ سالش بود و از طرفی وقتی اصرارهای نوید و خواهرمو دیدیم تصمیم گرفتیم بذاریم کمی یگانه بزرگتر بشه بعدش عقد کنن. تو این مدت آنقدر خواهرم رفت و اومد که مجبور شدیم عقدشون کنیم تا نوید بره سربازی و بعدش عروسیشون رو بگیریم. آخه من خودم و خواهرم هم تقریبا ۱۵ساله بودیم که ازدواج کردیم. سختی کم نکشیدیم؛ ولی دیگه مجبور بودیم زندگی کنیم. واسه همین من نمیخواستم یگانه رو زود شوهرش بدم؛ اما اصرارهای خواهرم و اطرافیان و اون محیط محل زندگیمون باعث شد راضی بشم. البته من دلم نمیخواست دخترم مثل من سختی بکشه. وضع مالی خواهرم اینا خیلی خوب بود واسه همین قبول کردم با پسرخاله خودش ازدواج کنه تا مثل من نشه، اما الان اقرار میکنم اشتباه کردم و نباید قبول میکردم.
قاضی رو به نوید کرد و گفت سربازی نرفتی پسرم. نوید پاسخ داد نه آقای قاضی دانشگاهم کمی طول کشید یک سال هم نرفتم واسه همین سربازیرفتنم طولانی شد. الانم تازه آموزشی من تمام شده، چون متأهل هستم قراره بیام شهر خودم ادامه خدمتم رو. یگانه که تا آن لحظه سکوت کرده بود و کیفشو تو بغلش محکم گرفته بود و با جاکلیدی عروسکی کیفش بازی میکرد، یهو بلند شد و به دنبال پروانه تو اتاق قاضی دوید که مادرش سریع دستشو گرفت و گفت چی کار میکنی بشین زشته آبرومو بردی. اینجا دادگاه است تو چرا آنقدر منو حرص میدی، چرا بچهبازی از خودت درمیاری. خجالت بکش دیگه بزرگ شدی اینجا داریم راجع به زندگی تو حرف میزنیم. میفهمی چقد بهت بگم بزرگ شو خستم کردی!
قاضی وقتی این حرفها رو شنید و رفتار یگانه را هم دید، گفت خانم محترم کارش نداشته باشید اون الان وقت بازیکردنش هست نه شوهرداری. این را شما که مادرش هستی باید متوجه میشدی نه اون بچه طفل معصوم که هنوز در دنیای کودکی خودش غرق است و چیزی از زندگی مشترک نمیدونه. اشتباه خودتون رو پای اون بچه نذارید.
قاضی پس از چند دقیقه که به رفتارهای کودکانه یگانه نگاه میکرد، رو به نوید کرد و گفت چرا حالا میخوای طلاق بگیری؟
نوید گفت حاج آقا چرا نداره دیگه. نمونهشو الان دیدین دیگه. من خسته شدم. تو این مدتی که عقد کردیم همش از همین کارا میکنه. اولش گفتم طبیعی هست توجه نکردم، اما الان دیگه خسته شدم. همش باید مراقب یگانه باشم تا مبادا کار بچگانهای نکنه واقعا خسته شدم دیگه نمیکشم. اگر اصرارهای مادر و خالهام نبود همون ماههای اول طلاق گرفته بودم، اما اینا همش گفتن خوب میشه اولش هست. خوب که نشد هیچ بدترم شد و من دیگه نمیتونم تحمل کنم. نوید ادامه داد و گفت آقای قاضی یگانه چیزی نمیفهمه واقعا از محبتکردن به من و از اینکه من چه نیازی دارم چیزی متوجه نمیشه. این منو داره اذیت میکنه، واقعا خسته شدم. بعدم همش خالم داره تو زندگی ما دخالت میکنه و همش اون به یگانه میگه چی کار بکنه چی کار نکنه. به من میگه خوب میشه صبر کن. من چقد صبر کنم خسته شدم. الانم اینا هیچ کدومشون راضی نیستن و من مجبورشون کردم بیان اینجا و شاهد چاهی که برای من کندن باشن. نوید با نگاهی به مادرش گفت آقای قاضی اصلا نمیفهمم چرا فریب حرف دوروبریام رو خوردم.
همین چند هفته پیش که با دوستم و خانمش که سنشون بیشتر از من هست رفته بودیم بیرون، همش دنبال بازیگوشی بود، به من میگفت بیا منو تاب هل بده یا سرسرهبازی میکرد. اصلا یه اوضاعی بود. باورتون میشه داشتم از خجالت آب میشدم، دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم تو زمین. دوستم و خانمش کلی بهم خندیدن و گفتن چرا این ازدواج رو قبول کردم. یعنی روانی شدم از این کارا. حاج آقا من اشتباه کردم که با یگانه ازدواج کردم. زودتر حکم طلاق رو برای ما صادر کنید. من با این بچه دیگه نمیتونم زندگی کنم. این حرفها باعث شد چند دقیقهای سکوت بر جلسه رسیدگی حاکم شود. قاضی کمی نصیحت کرد و گفت متوجه عمق فاجعه شدم، اما با اصرار شدید مادر یگانه و مادر نوید قاضی برخلاف میلش پرونده را به مشاوره ارجاع داد و گفت یک ماه به کلاسهای مشاوره برید اگر مشکلاتتون حل نشد بعدش بیاید حکم طلاق رو صادر میکنم. نوید با ناراحتی گفت من که میدونم این کارا تأثیر نداره، ولی چشم آقای قاضی و بدون توجه به حرفهای خاله و مادرش از اتاق بیرون رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.
تحلیل این پرونده طلاقمتأسفانه سن کم، انتخاب هیجانی و از روی احساس، دخالتهای اطرافیان، عدم درک متقابل، نداشت شناخت کافی، نرسیدن به بلوغ کافی برای زندگی مشترک و... از عوامل اصلی جدایی این زوج نوجوان بود. بارها از معایب کودکهمسری در جامعه مطالبی را محققان و پژوهشگران بیان کردهاند؛ اما متأسفانه گوش شنوایی وجود ندارد. برخی هنوز هم به این مسئله توجه نمیکنند که کودکهمسری یک ظلم بزرگ به کودکان است. در این پرونده مشاهده میکنید که علت اصلی جدایی و ایجاد مشکلات سن کم یگانه است. یگانه هنوز در دوران و دنیای کودکی خودش به سر میبرد و ازدواج او با نوید بیشک یک کار صد درصد اشتباه بود.
مادر یگانه و مادر نوید سبب شدند بر اساس عرف غلط و باورهای پوشالی خودشان دنیای کودکانه یگانه را خراب کنند. به نظر میرسید یگانه هنوز هم در دنیای کودکانه خود قرار دارد و تا زمانی که به درک و بلوغ عقلی کافی نرسد، نمیتواند مباحث پیچیده زندگی مشترک و زندگی زناشویی را بهخوبی درک کند و این مسئله کاملا امری طبیعی و انسانی است؛ چراکه سن یگانه اصلا مناسب ازدواجکردن نبوده و نیست. متأسفانه باید بگویم افرادی که با کودکهمسری موافق هستند، مثل مادر نوید و مادر یگانه فقط وقتی میبینند که فرزندشان به بلوغ جنسی رسیده، سریعا او را به سمت زندگی متأهلی سوق میدهند؛ درصورتیکه برای زندگی مشترک علاوه بر بلوغ جنسی نیاز است که افراد به بلوغ عاطفی، عقلی، احساسی، اجتماعی، فرهنگی، مالی و... هم برسند و مسائل مربوط به حقوق خانواده را با تمام وجود درک و تجزیه و تحلیل کنند. در این پرونده یگانه فقط قربانی خواست و اراده مادر و خالهاش شده و این مسئله بیشک به او آسیبهای زیادی را وارد کرده است که اگر جلوی این ازدواج همین الان گرفته نشود، ممکن است دیگر این آسیبها جبرانپذیر نباشد.
افراد برای اینکه ازدواج کنند، باید به درک و شعور بالا برسند و ماهیت زندگی مشترک و ازدواج را درک کنند. باید ازخودگذشتگی، تعهد، وفاداری، صمیمیت، مسئولیتپذیری، صداقت، استقلال مالی و... را بیاموزند، بعد ازدواج کنند؛ وگرنه مثل ماجرای نوید و یگانه ممکن است در کوتاهترین مدت راهی دادگاه خانواده شوند و طلاق پایان زندگی آنها را رقم بزند. وقتی افراد در سن پایین ازدواج میکنند، این اجازه را به دیگران و اطرافیان خود میدهند که در زندگی مشترک آنها دخالت کنند و هر تصمیمی را به جای آنها بگیرند؛ کمااینکه یک نمونه از صدها نمونه پروندههای کودکهمسری را در پرونده نوید و یگانه دیدید. به نظر میرسد این پرونده راهی جز جدایی و طلاق برایش مناسب نیست.
منبع: فرارو
کلیدواژه: کودک همسری قیمت طلا و ارز قیمت موبایل یگانه و مادر زندگی مشترک مادر یگانه کودک همسری حرف ها آقای قاضی مادر نوید خسته شدم نوید گفت چی کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۴۰۸۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (17 اردیبهشت)
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بیغلط باشد که حافظ داد تلقینم
رفتاری سرشار از عشق و مهربانی دارید و محبت خود را از هیچکس دریغ نمی کنید. با افراد باتجربه و متخصص مشورت کنید تا دچار خسران نشوید و به سعادت و خوشبختی برسید.
مال و ثروت دنیوی اگرچه برای رفاه و آسایش است اما ابدی نیست، از وابستگی به مادیات برحذر باشید که محبت و عشق سرمایه های جاودان هستند.
زندگی نامه حافظحافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و بههمراه مادرش زندگی سختی را سپری میکرد. گفته میشود او در اوقات فراغت خود به مکتبخانهای که نزدیک نانوایی بود میرفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت میکرد و نیززمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا میپرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.
این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را بهطور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی شرکت میکرد و به همین خاطر به اکثر دانشهای زمان خود مسلط بود.
حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش میکرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردمفریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار بهویژه غزلیات بسیار زیبا و معنیداری سروده است که نیزاکنون پس از گذشت قرنها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامشبخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات میشود.
حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیدهاند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را بهدلیل شیرین زبانی معشوقهاش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقهاش، ۴۰ شبانه روز را بهطور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زندهداری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو میکنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.
در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار میشود.
آثار حافظ
دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی بهطور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود میپرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابلتوجه و تاملبرانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبانهای دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزلسرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیتهای او بسیار درخشان و تماشایی است.
شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهمترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن میخواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن میکند؛ بهگونهای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شدهاند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفتهها به کمک زبان طنز بیان شود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (16 اردیبهشت)